Keep pressing One

ساخت وبلاگ

هفته‌ی قبل، همان یک جلسه‌ای که به دیدن GP نائل شدیم* من مثل این‌ها که ممکن است دیگر دستم به دکتر نرسد، شروع کردم به پرسیدن لیست سئوالات از واکسن آبله مرغان تا چکاپ چشم‌پزشکی برای لیلی، فکر کنم بنده خدا پیش خودش گفته به نظر نمی‌رسد مشکل اسهال بچه چیز پیچیده‌ای باشه، وگرنه مادرش نمی‌نشست به سئوال پرسیدن برای چکاپ چشم پزشکی :-|

خلاصه که موفق شدم یک گواهی معرفی به متخصص چشم‌پزشکی بگیرم ازش، نتیجه این که یک گواهی در دستم داشتم با یک شماره تلفن بیمارستان و یک شماره بالایش که نشان می‌داد من از جایی معرفی شدم. سه روز کاری که گذشت برگه را برداشتم که تماس بگیرم برای وقت، رفت روی منشی تلفنی که فلان دکمه رو بزن و بهمان به Dutch :-| هر چی صبر کردم اعلام کنه برای انگلیسی کدام دکمه را بزن، چیزی عایدم نشد. یکبار دیگه گوش کردم، هیچی. دلم را زدم به دریا و زدم ۱ تا شاید برسم به اپراتور، دوباره شروع کرد به بلغور کردن یک چیزهای دیگه و من دوباره زدم یک و ... فکر کنم بعد از پنج مرحله یک زدن، دیدم انگار صدای گویا داره شماره تلفن خودم را می‌خواند و دیگه گفتم بس است و قطع کردم :دی

همین‌طور که نشسته بودم به فکر کردن که چه کنم، یک هو از خود بیمارستان باهام تماس گرفتند که چی کار داشتی و حالا می‌شد انگلیسی حرف زد :دی فکر کنم در نهایت فشار دادن یک این بوده که ما خودمون باهات تماس می‌گیریم :)

* در حالی‌که لیلی از ذوق دیدن خانوم دکتر و شبیه سازی با نقش جورج در پپاپگ، تمام مدت معاینه جیک نمی‌زد، تا جایی که دکتر گفت به نظرم خیلی بی‌حال است یا همیشه این‌طور است؟

پ.ن. بعد از سه هفته لیلی به شرایط پایدار سلامتی برگشت، آخرش نفهمیدم ویروسی چیزی بود که دوره‌اش سه هفته طول کشید، یا تاثیر درمان "گرمی". سرفه خودم هم با تجویز انار پخته‌ی نیروانا در کامنت نوشته قبلی به میزان زیادی کاهش یافت. ممنون محبت همه‌تون :)

ما چاره عالمیم و بی چاره تو*...
ما را در سایت ما چاره عالمیم و بی چاره تو* دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9habbeangur3 بازدید : 60 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 5:00