مقاومت

ساخت وبلاگ

باورم نمیشه بدنم با دمای ۲۱.۸ خانه خو گرفته باشه! که از متوسط دمای خانه‌های اینجا دو تا سه درجه بالاتره هنوز. باورم نمیشه بدون حمایت فیزیکی خانواده درجه یک (که دو تا کوچه بالاتر بودند) دو سالگی رو رسوندیم به دو سال و نیم! باورم نمیشه نزدیک به شش ماه است کار نکردم، اونم تو حوزه کاریِ من که اگه الان هم برگردم انگار باید دوباره از صفر استارت بزنم! چند روز پیش فکر کردم حالا استفاده نکنم، آیا نباید لپ تاپ را بزنم به شارژ؟ باتری‌اش خراب نمیشه یعنی؟ حتی باورم نمیشه شب‌ها از شدت خستگی ساعت نه خوابم می‌بره، اونقدر که وبلاگ دوشنبه‌ها رو سه‌شنبه آپدیت می‌کنم!

اون‌هم سه‌شنبه‌ای که قرار بود لیلی را برای جلسه سوم ببرم playgroup ولی با بالا آوردن شروع شد با هجوم نگرانی که انگار این بچه بعد از دوازده روز هنوز خوب نشده... دقیقا همین امروز که آب قطع است و همسایه مهربانمان دیروز زنگ در را زد و گفت نگرانم شما نامه قطعی آب را متوجه نشده باشید که به Dutch است و خب شما بچه کوچیک داری و حواست هست فردا آب قطع است؟

آزمون الهی این نیست که یه برگه بگذارند جلویت که بیا جواب سئوال‌ها رو بده تا بهت نمره بدهم، آزمون الهی یعنی یه اتفاقی می‌افته و آخرش می‌فهمی تو چی‌ها ضعف داری و کجاها را باید قوی کنی... و جواب سئوال ِ "از زندگی چی می‌خواهی"؟ این نیست که خوشبخت باشم! هدف زندگی خوشبختی نیست، معنا است... به این فکر کن "کدوم رنج‌ها رو دوست داری تحمل کنی"؟ از پس کدوم‌ها بر میایی؟ رنج‌ها آمدند که به زندگی ما معنا بدهند، چون معنا از درون خود ما میاد، ما هستیم که معنا را خلق می‌کنیم و هیچ کس دیگری نمی‌تونه به ما کمک کنه...

ما چاره عالمیم و بی چاره تو*...
ما را در سایت ما چاره عالمیم و بی چاره تو* دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9habbeangur3 بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 5:00